نه لب گشایدم از گل نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید...
حال و هوای اعتدالین را همیشه دوست می داشته ام. بهار و پاییز را...
از نوروز و عید کردن و سنت های اش اما همیشه گریزان بوده ام و این را دوستان ام نیک می دان اند.
این بهار اما نوایی به گوش ام طنین می اندازد و گویی بیت الغزل زبان و ذهن ام شده.
شنیده اید این دل انگیز آواز را با صدای استاد شجریان لابد. این روزها به گوش ام سخت آشناست. با همه ظرافت ها و تحریرهای دلکش اش. بشنوید حتما اگر نشنیده اید. دست و دل لینک دادن و آپلود کردن ام نیست. آسان می شود شنید اما اگر طالب اید...
بخواهیم و نخواهیم این جاییم و در این هوا نفس می زنیم. همه جا صدا و بوی عید می آید و ستیز بی سرانجام است و تسلیم ناگزیر. گاه امر بر خودم هم مشتبه است ...گویا عید شده و بهاری دیگر رسیده...
غوغای عید اما اندک فرصت لمس همین حال و هوا را که دوست اش می دارم هم از من می گیرد.
سطرهایم آشفته اند و هیچ رشته ای گویی کلمات ام را از میان نمی گذرد. حکایت درون است و حسب حال. ایرادی وارد نیست که راقم را هم نه پیوستگی ست و نه وابستگی...
شاملو می خوان ام:
از بهار حظ تماشایی نچشیدیم
که قفس باغ را پژمرده می کند...
هنگامی که آفتاب
در پولک پولک برف هجی میشود
آیا بهار از بوی تلخ برگهای خشک که به گلخن میسوزد
تبسمی به لب خواهد داشت؟
سلام مهدی عزیز.. امیدوارم یه روزی بیاد که از نوروز و عید کردن دیگه گریزان نباشی..
سلام عزیز
حالا برای این آبی مشق زیبا چطوری می شه کامنت خصوصی نوشت مهدی جانم؟ ... عمومی ترین پیام خودم رو بهت اعلام می کنم: رفیق ! پارسال این موقع نمی شناختمت ، اما انگار سابقه دوستی ما به هزاران سال می رسه حتی بیشتر از قدمت عمر من و تو و اجدادمون... من برای سالگرد دوستی م با تو اردیبهشت ها رو می شمارم...
آوای باد انگار آوای خشکسالیست
دنیا به این بزرگی یک کوزه ی سفالیس
باید که عشق ورزید باید که مهربان بود
زیرا که زنده ماندن هرلحظه احتمالیست !
سال نو مبارک
خنک ان قمار بازی....
چه بی نشاط بهاری...
هرچیزی که این روزا با خودم زمزمه میکردم رو نوشتی...
آه نگو رفیق که پذیرایی اش سخت کمر ما را خم می کند آنقدر که باید دولا راست شویم
حاج آقا سلام و عرض ارادت
شما حتی اگر غمگین هم بنویسید عینهو لالائیه
عینهو نم نم بارون روی دریاچه ... جددی میگما ...
خیلی وختا توی خونه یهویی با مریم یاد شما می افتیم
بی دلیل و با دلیل ... یاد شما و رولی که من و مریم یه عالمه دوستون داریم و براتون آرزومند قشنگترین هاییم ...
با آرزوی سال و ماهی لبریز از هر آنچه می خواهید..........منتظر یک کار خواندنی جدید از شما بودیم..............
به هر حال امیدوارم کمی و کاستی های ۸۹ را بتواند ۹۰ پر کند
سبز و پیروز باشید
من و ببخش مهدی جانم! رویای خودم و نوشتم و تو باورش کردی... دلم تنگته رفیق... باور می کنی؟ گریه می کنم همین حالا...می فهمی؟ مهشید بهم گفت که بهش زنگ زدی.... من و ببخش... فکر می کردم اگر اخرشو بخونی متوجه می شی....کاش بودم و با هم سال نو رو اغاز می کردیم...
مهدی لطفا جیمیلت رو چک کن رفیق.
مهدی؟ اون شعر وصف حال من و تو بود و هست... مهدی کاش بودی رفیق... سرمو می زاشتم روی شونه ت و گریه می کردم...
مهدی؟ کاش یه فرصتی بیای اسکایپ یا یاهو... دلم دیگه داره می ترکه از دلتنگی ت... می خوام بگم یه مدتی بیای سفر پیشم... می یای؟
سلام قربان
اینبار بوی غذا ما رو کشوند اینجا کدبانو
سلام مهدی عزیزم...به همین زودی دلم برات تنگ شده...مرسی که عیدمو قشنگ کردی...مرسی...
سلام استاى نازنین
سال نو مبارک قربان
قرار بود که قم تمام تلاشم رو بکنم تا مزاحمتون بشم ولی حیف که تا 40 کیلومتری قم بیشتر نیومدم . اینم از بدشانسی من بود و ایضا خوش شانسی شما .داستان نرسیدن به قم مفصله که اگر فرصتی بود بعدها بطور مبسوط توضیح میدم خدمتتون !
به امید دیدار گرانمایه استاد
سلام
او شبیه معادله بود و
حل شده بود توی جبری که
ایکس(x) هایش مساوی غم بود
در نتیجه ===> جواب : "ابری که" ...
با یک چهار پاره ( دو بیتی پیوسته ) به روزم و
منتظر
کلمه ی همیشگی من
"""""""(نقد)""""""
شما
مهدی نه ایمیلمو جواب می دی. نه کامنتمو جواب می دی...
از تو به یک اشاره از من به سر دویدن. امشب دوازده به بعد به ساعت شما می یام روی یاهو.
مهدی جان من از یک ربع به دوازده تا دو ساعت تمام توی یاهو بودم با چراغ روشن. نیومدی. خوب باش رفیق.
اوکی. می یام.
سال جدید پر برکت
سلام برادر
با دو شعر جدید به روزم که شدیدا محتاج به نقد هستند
سلام
لطفا بخون وبم رو.
سلام دوست خوب . امید که روزهایتان بهاری باشد و دلتان سبز .
سلامُ
من که از ۸۹ هیچی نفهمیدم افتادم تو سال نود .خیلی سرم شلوغ بود.خوبی آقا مهدی؟تحویل نمگیریناااااااااا...
سال نوت مبارک!!!!
مهدی جان بی زحمت آیدی مجتبی رو می دی بهم؟
سلام.