اما خبر خودکشی سیامک پورزند تکذیب نشد. مردی که در هشتاد سالگی خودش و از اتفاع آپارتمانش یا همون زندانش پرت کرد پایین تا دیگه تبعیدی وطن و اسیر این سرزمین نباشه. سیامک پورزند ، همون روزنامه نگاری که سال ها بود کسی سراغی هم ازش نمی گرفت و کسی به دادش نمی رسید. می دونی روز آخر توی آخرین تماس تلفنی به دخترش چی گفته؟ دخترش گفته پدر اجازه بده با بیمارستان حرف بزنم و برید اونجا بستری بشید. گفته: برای چی برم؟ که دوباره حالم بهتره بشه و بیام بیرون و این زندگی رو ادامه بدم و حتی نتونم شما رو ببینم؟؟؟ مردی که به دلیل وخامت حالش از زندان روانه خانه ش کردن با نگهبان. با بلای جان. خیلیه ها مهدی. توی هشتاد سالگی این مرد خودشو بکشه . نه ، به قول دخترش خودشو رها کنه از اسارت... سحابی هم دیر یا زود رها می شه. ولی این ننگ های ممتد روی این سرزمین می مونن و باعث می شن من نفرتم ازش بیشتر بشه. سرزمینی که فرزندان خودش و می خوره.
سلام خوشحالم که بالاخره یه خبر مرگ تکذیب شد مهدی جان بابت تلاوت قرآن تو مراسم یه دنیا ممنون خیلی بهم آرامش داد نا حالا اینجوری قرآن گوش نداده بودم فکر میکردم داری فارسی میخونی.خیلی خوب متوجه میشدم
سلام استاد عزیز اومدم تشکر کنم بخاطر اون همه مهربونی اون شب . واقعا وجود شما و دوستان دیگه باعث شد که اون شب رو برای همیشه به عنوان یکی از بهترین شب های زندگیم به یاد بیارم . از لطف همتون ، ممنونم . امیدوارم همیشه جمعتون صمیمی و صمیمی تر بشه !
اومدم سری بزنم ببینم برگشتید یا نه؟ یه دفعه این پست رو دیدم اون موقع این خبر تکذیب شد و حالا 5 روزه که این خبر صحت داره ... هم خودشون و هم دختر عزیزشون
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
جدی؟ کی؟
لعنت به این روزگار ... لعنت به ...
خبرگزاریها تکذیب کردند..شما از کجا خوندی؟
مثل اینکه تکذیب کردن ...
اما هر چی که اینا تکذیب می کنن احتمال اینکه حقیقت داشته باشه بیشتر میشه ...
هرچب بیشتر دروغ میگن بیشتر باورم میشه
چیو؟
اما خبر خودکشی سیامک پورزند تکذیب نشد. مردی که در هشتاد سالگی خودش و از اتفاع آپارتمانش یا همون زندانش پرت کرد پایین تا دیگه تبعیدی وطن و اسیر این سرزمین نباشه. سیامک پورزند ، همون روزنامه نگاری که سال ها بود کسی سراغی هم ازش نمی گرفت و کسی به دادش نمی رسید. می دونی روز آخر توی آخرین تماس تلفنی به دخترش چی گفته؟ دخترش گفته پدر اجازه بده با بیمارستان حرف بزنم و برید اونجا بستری بشید. گفته: برای چی برم؟ که دوباره حالم بهتره بشه و بیام بیرون و این زندگی رو ادامه بدم و حتی نتونم شما رو ببینم؟؟؟ مردی که به دلیل وخامت حالش از زندان روانه خانه ش کردن با نگهبان. با بلای جان. خیلیه ها مهدی. توی هشتاد سالگی این مرد خودشو بکشه . نه ، به قول دخترش خودشو رها کنه از اسارت... سحابی هم دیر یا زود رها می شه. ولی این ننگ های ممتد روی این سرزمین می مونن و باعث می شن من نفرتم ازش بیشتر بشه. سرزمینی که فرزندان خودش و می خوره.
سلام
امیدوارم که این تکذیب، حقیقت داشته باشه
چه باریک شده مرز کذب و حقیقت...
اما اینبار به خاطر کذب بودنش خوشحالم...
اومدم ازتون بخاطر این صدای زیبا و تلاوت زیبای
امروزتون تشکر و قدردانی کنم
همیشه تو شادیهاتون شرکت کنیم
سلامت باشی
سلام
خوشحالم که بالاخره یه خبر مرگ تکذیب شد
مهدی جان بابت تلاوت قرآن تو مراسم یه دنیا ممنون
خیلی بهم آرامش داد
نا حالا اینجوری قرآن گوش نداده بودم
فکر میکردم داری فارسی میخونی.خیلی خوب متوجه میشدم
خدا رو شکر که نمردیم یه تکذیب حقیقی هم شنیدیم هر چند که شنیدن خبر خودکشی پورزند این خوشی رو زایل کرد
راستی از اینکه دوستی به دوستانم اضافه شد خوشحالم
این روزها حرفی نخواهم زد مهدی جان چون روزهای خوبی نیستند برایم... شاید وقتی دیگر که اصلا نمی دانم خواهد آمد یا نه... مراقب خودت باش رفیق...
من هم شنیدم
البته تکذیبشو هم خوندم
امیدوارم بهتر بشه حالشون
هر چند
راه رفتنی رو باید رفت
مهم اون تفکریه که ازش می مونه
نه؟
سلام مهدی جان. خوبی برادر؟! سلامتی؟! من گفتم چرا به روز شدن هایت را این گوگل ریدرمان اعلام نمی کند. پس خانه عوض کرده اید و خیلی وقت هم هست....شرمنده
گفتنی ها را خانم مکث گفتند.گفتاری دیگر از من نمی توان اضافه کرد
سلام دوست عزیز. خیلی وقته چیزهایی که اینجا اتفاق می افته نمی فهمم اصن خیلی چیزها رو دیگه نمی فهمم. گیج روزگاریه گیچ گیچ گیج...
امیدوارم سال های سال زنده باشن ...
سلام مهدی جان
آقا من خیلی مخلصم
دلمان برایتان تنگ شده
واقعابرات متاسفم بااین افکار واداواطوارت .خیلی دلم برات میسوزه .
خوشحالم که هستن وخدا کنه
که باشن..سالهای سال
یاحق...
نوشتم ...
سلام استاد عزیز
اومدم تشکر کنم بخاطر اون همه مهربونی اون شب .
واقعا وجود شما و دوستان دیگه باعث شد که اون شب رو برای همیشه به عنوان یکی از بهترین شب های زندگیم به یاد بیارم . از لطف همتون ، ممنونم . امیدوارم همیشه جمعتون صمیمی و صمیمی تر بشه !
این یکی هم خصوصی بود ای بابا!
خمیازه های کشدار سیگار پشت سیگار
شب گوشه ای به ناچار سیگار پشت سیگار
این روح خسته هر شب جان کندنش قدیمیست
لعنت به این خود آزار سیگار پشت سیگار
پای چپ جهان را با اره ای بریدند
چپ پاچه های شلوار سیگار پشت سیگار
در انجماد یک تخت این لاشه منفجر شد
پاشیده شد به دیوار سیگار پشت سیگار
بر سنگفرش کوچه خوابیده بی سرانجام
این مرده کفن خوار سیگار پشت سیگار
صد صندلی در این ختم بی سرنشین کبودند
مردی تکیده بی زار سیگار پشت سیگار
تصعید لاله گوش با جیغ های رنگی
شک و شروع انکار سیگار پشت سیگار
مردم از این رهایی مردم از این رهایی
در کوچه های بن بست انگار ها نه انگار سیگار پشت سیگار
این پنج پنجه امشب هم خوبگان خاکند
بدرود دست و گیتار سیگار پشت سیگار
....خودکار من قدیمیست گاهی نمی نویسد
یک مارک بی خریدار سیگار پشت سیگار
اطاعت امر شد...امیدوارم خوشت بیاد...
پیر شدن زمان، واقعیت تلخ و زهرماریه!
اومدم سری بزنم ببینم برگشتید یا نه؟ یه دفعه این پست رو دیدم
اون موقع این خبر تکذیب شد و حالا 5 روزه که این خبر صحت داره ... هم خودشون و هم دختر عزیزشون