رمضان بزرگ است. آمدن‌اش را همه حس می کن‌اند. دوست داشته باش‌اند یا نه تفاوتی نیست . این را با نگاهی به نوشته های دوستان می‌توان فهمید که این روزها به نفی یا قبول نگاشته‌اند...

با آن‌ها که گریزان‌اند و به دیده نفی می‌نگرند روی سخن دارم.

عزیز دل...

روزه‌داری رمضان از مناسک مسلمانی‌ست. نماد بندگی‌ست و فرمان‌برداری از خداوند. به همین سادگی و لطافت برای آنان که ایمان دارند به خداوند و دعوت او...

این روزها و در این ملک همه در بندیم. مومن و غیر مومن نمی‌شناس‌اند این خدا‌ناشناسان. این را به‌تر از من همه می‌دان‌اید. اما از شما که عدل را گم شده خویش می‌بین‌اید و انصاف را، علی ‌لاقل انتظار می‌رود که در کلام و قضاوت خود منصف باش‌اید و عادل.

درد و رنجی که از حاکمان و مدعیان مسلمانی می‌برید را به دین و دین داران حقیقی سرایت نبخش‌اید که بیش از شما مظلوم‌اند و تحت زور و اجبار.

گمان‌ام نمی‌رود مسلمانی که در گوشه ای روزه‌دار است و به کتاب خدا و سنت رسول عمل می کن‌اد، آزاری به کسی رسانده باش‌اد. هر چه هست جور همان‌هاست که دامن  مسلمان را بیش‌تر گرفته تا غیر. وانگهی در کتاب خدا و سنت رسول ردپایی از این آزارها و اجبارها نیست که همه از آن نالان‌ایم...

برای قضاوت درباره مسلمانی یا روزه‌داری به عمل این و آن نگاه نکن‌ایم. اسلام دینی‌ست متن محور و متن هم در دست‌رس ماست. آسان است گاهی کلامی از خداوند بی واسطه این و آن بشنویم و دل از این همه کینه و خشم بشو‌ی‌ایم...




پی نوشت: خواهش‌ام است که بی پروا اما دوستانه و منصفانه پاسخ‌ام گوی‌اید. به جان شنیدارم و در حد توان پاسخ گو...





نظرات 46 + ارسال نظر
تیراژه سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:27 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام جناب پژوم
با اظهارات شما کاملا موافقم
دوتا مسئله وجود داره که باعث این تقابلها میشود
1_رفتارهای خشن حکومت چی های عزیز که از آیه های مهربان کتاب آسمانی عمودی آتشین ساخته اند برای متلاشی کردن ذهن دیگر اندیشان
2_رفتارهای بعضی از عزیزان و دوستانی که پایبندند به احکام و با دیده ملامت و سرزنش به دیگران چشم میدوزند و گاه کلام آلوده میکنند به سرزنش و نیش زبان و یادشان میرود که دین ما دین اختیار و ازادی است
ین چنین میشود که گاه همه چیز به یک چوب تارانده میشود و ..باقی حکایت
در حق بودن متن شما هیچ شکی نیست...اگر بگذارند و بگذاریم که آن شود که باید..

سلام تیراژه عزیز...
کاش بگذارند جایی، گوشه ای، زمانی آن که باید و خداوند و رسول اش خواسته اند شود...

کیامهر سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:44 ب.ظ

دم شما گرم مهدی جان
من هم مخالفم که برخی تندروی ها به حساب همه معتقدین گذاشته بشه
انسان موجود مختاریه
روزه هم یکی از آداب مسلمانیه
و برعکس کارنوال تظاهری که در ماه محرم راه میفته
به نظرم کاملا بی تظاهر و خالصانه است و شخصی و دوست داشتنی
طاعاتتون قبول

سلام کیامهر نازنین...
دقیقا چون رمضان سنت است و محرم بدعت...
این دو را نمی توان با هم قیاس کرد که آن یکی ساخته دست همین حاکمان است و این یکی سنت رسول و صراط خداوند رحمان...

سهبا سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:06 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام آقا مهدی عزیز . طاعاتتان قبول بزرگوار .
همیشه شنیده ایم که میگن شیشه نزدیکتر از سنگ ندارد خویشی ! اسلام آنقدر که از مسلمان کشیده , از بیگانه آزرده نشده ! آنقدر که سیاست و حکومت بر دین ضربه وارد کرده اند , نامسلمانان نه !
اگر هر کدام از ما , ذره ای به قلبمان رجوع کنیم , می بینیم بهترین محل برای اثبات این دین خواهی ما , خودمان هستیم ! قلبهای ماست که فریاد می زنند خدایی هست و آینده ای و حسابی و کتابی ! اگر خود را باور داشته باشیم , خدایمان را هم با تمام وجود خواهیم دید و خواهیم شناخت و دین را به عنوان رابطه ای مابین خود و خدا خواهیم پذیرفت , نه به عنوان ابزاری برای انذار ... کاش دیده ای زیبابین داشتیم . کاش منصف بودیم , کاش خشک و تر را با هم نمی سوزاندیم , کاش ...
ممنون از شما .

سلام بانو...
گویا درخت این کاش ها و امیدها خشک شده دیگر. با آن چه کرده اند امیدی به دل ام نمانده که روزی بتوان فریادی از حق طلبی براورد.
همین بود که درد دلی با دوستان کردم این جا...
سایه تان مستدام...

علیرضا سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:54 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

اومدم بنویسم
که دیدم دوستان عزیز قبلا اون چیزی که میخواستم بگم رو گفتن !
بخصوص بند یک کامنت تیراژه

این چیزاها فرهنگ سازی میخواد ... با جبر و زور که نمیشه یه عقیده رو وارد مغز نسل جوونمون کرد !

سلام دوست خوب...
فرهنگ و فرهنگ سازی مدت هاست که رخت سفر بسته از بین ما.
هر دو به خشونت لفظی و عملی روی آورده ایم. موافقان و مخالفان...
فرقی نمی کن اد قدرت مند باش ایم یا نه. زبان زور را باید کناری نه ایم و از رحجمت و دوستی سخن آغازیم...

پرچونه سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:58 ب.ظ

سلام جناب پژوم طاعات و عباداتتون قبول
حق مطلب را ادا کردید.

بیشتر مسلمانهایی که به اعتقاد من به شک مسلمانند و هر بی عدالتی و ناملایمتی را می زنن به حساب دین اسلام
و هرکاری که میکنن براش کلاه شرعی میزارن
از اونهایی که به یقین کافرند وضعشون اسف بارتره

به شخصه خودم هرسال که ماه رمضون میاد و میره سعی میکنم انسانیتم رو تقویت کنم بعنوان یک انسان متدین

سلام دوست...
راست گفته اید.
روزگاری ست که گرد دوستی با این مسلمانا را خطی درشت کشیده ام و به رفاقت آنان که اعتقادی به اسلام ندارند دل خوش ترم. از بس که زخم خورده ام از این به ظاهر مسلمانان...

دکولته بانو سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:18 ب.ظ

مهدی عزیزم ... با حرفهائی که تو وب محسن زدی کاملا موافقم و البته حرفهائی که با زبان شیرینت اینجا گفتی ... اجبار در هیچ چیزی خوب نیست ... ولی این اجبار از جای دیگه ای اومده ...

سلام رفیق...
از جای دیگری آمده. از تمایلات و خودبینی ها...
از تعصبات و غیرت های بی هدف...
از هزار چیز دیگر که اتفاقا روزی دین خداوند به ستیز با همین ها برخاسته و مع الاسف امروز جزئی لاینفک از دین خدای اش انگاشته اند...

سحر سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ب.ظ http://dayzad.blogsky.com/

از ته دلم میگم که واقعا نگرشتون شادم کرد نه از این بابت که باهاش موافقم! از این لحاظ که دوست داشتم این حرفها رو بگم اما بلد نبودم. اعتراف میکنم نمیدونستم چطور باید بگم.
کاش اینقدر در راه علی افراط و تفریط نبود که شیعه را و اسلام را اینطور ذبح کنند.
اما در این وضعیت مسئولیت من و شما که به این ها با جان و دل معتقدیم سنگینتر میشود.
التماس دعا

سلام دوست...
بودن و آمدن دوستانی چون شما نیز بسی شاد می کن اد صاحب سیاه مشق را...
زنده باش اید و شاد...

فرناز چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:11 ق.ظ http://www.zolaleen.persianblog.ir

خوب حرفهای من رو هم دوستان زدن و بهتره که گزافه گویی نکنم .ممنونم از صحبتهای شما. علاوه بر متن که د راسلام هست با توجه به بالارفتن سطح دانش و تا حدی آگاهی در جامعه امروز کاش می تونستیم با زبان امروز جواب سوالهای مردم و بخصوص جوونهارو بدیم اونها در دلشون خداجو هستن و اتفاقن تشنه.

سلام دوست...
گناه این پاسخ ندادن ها بر گرده کسانی ست که از شریعت محمدی ارتزاق می کن اند و دغدغه دین خدا ندارند...

ترمه چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ب.ظ

تو این کشور یه مشکل بزرگ داریم.... اونم این که هنوز نتونستین به اعقاید همدیگه احترام بذارین...
همش در حال نقد کردن اعتقادات و افکار همدیگه هستیم...
نمی تونیم سرمون رو تو زندگی خودمون کنیم...
همش به نماز و روزه و نوع پوشش و .... همدیگه کار داریم...
بیایم یاد بگیریم بجای نقد و گیر دادن به همدیگه، فقط یه کار کنیم اونم ... احترام گذاشتن...
کار سختی نیست...
اینطوری همه با هر نوع اعقاید و افکاری که دارن، می تونن در آرامش زندگی کنن..

سلام ترمه عزیز...
گمان ام نیست نقد کردن و رای دادن منافاتی با احترام و حرمت به عقاید گذاشتن داشته باش اد.
قصدمان این جا همین است که نقد کن ایم و منصفانه و دوستانه و مودبانه کنار هم باش ایم...

ترمه چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ب.ظ

تو این کشور به اصطلاح اسلامی زندگی می کنیم...تو یه کشوری تو شناسنامه اکثریت مردمش دین اسلام ثبت شده...اما...
اما... وقتی در مورد اعتقاداتت صحبت میکنی با تعجب بهت نگاه می کنن... انگار...
اما...وقتی نماز میخونی، با تعجب میگن تو هنوز هم نماز میخونی....!!!
اما... خیلی از شرکتا حتی یه 1 متر مکان برای نماز خونه در نظر نگرفتن...و ما مجبوریم نمازمان را قضا بخوانیم...
اما....

این تازه اول راه است. تاثیر آن همه جنایت است که روزی مسلمانان با غیر مسلمانان کرده اند و امروز هنوز تاوان آن همه را نپرداخته اند...
امید که به برکت گفتن و شنیدن و حرذمت نهادن دیگر کسی از کسی دل گیر نشود. به هر عقیده و مرامی که باش اد...

رضا فتوحی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ب.ظ

اثری که عملکرد نهاد های قدیم و جدیدِ دین در این سرزمین گذاشته اند نه تنها قضاوت عموم رو تحت تاثیر قرار داده بلکه دقیق که می شیم می بینیم که بسیاری از عقایدِ خواص هم به شدت تحت تاثیر این فضا هست...
در این مورد باهم صحبت کردیم و کم و بیش هم نظریم تنها خواستم بگم که اگر داوری خواصی که مبانی استدلال رو می شناسند هم از این حیث پر اشکال است از دیگران چه انتظاری می توان داشت؟

سلام عزیز دل...
مع الاسف همین است که گفتی.
جریان روشن فکری ژیش از دهه ۶۰ اگر تنها به دنبال غالب کردن هر نوع اندیشه دینی و حتی خرافی بود و به آن رنگ و لعاب اندیشگی می زد امروز درست خلاف آن جریان می رود.
امرزو هر نوع دین داری حتی اصیل و غیر خرافی را به چوب اندیشه می ران اد.
گویا بی راه نگفته اند که ؛ الناس علی دین ملوکهم: هر چند این علی گویا معنای اش همان است که در لغت ...دشمنی ست...

لیلا چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:31 ب.ظ http://topoli-tanbali.blogfa.com

با دنیای واقعی کاری ندارم اما به نظر من این فضای بوجود اومده تو دنیای مجازی یه جورایی برای ما حکم تمرین دموکراسی رو داره . تمرین ازادی بیان . تمرین احترام به عقاید هم و تحمل عقیده مخالف . شاید حرفهایی زده بشه که با عث دلخوری دو طرف بشه اما همین گفتمان هایی که تو دنیای واقع حق گفتن و ابراز کردنشون رو نداریم تاثیر خودش رو کم کم میذاره تا وقتی که در اینده نامعلوم به یه حکومت دموکرات رسیدیم این شتباهات اولیه اینجا رو مرتکب نشیم و یه قدم جلوتر حرکت کنیم .

سلام دوست...
خوش آمدی به سیاه مشق...
حقا همین طور است و این پدیده مبارکی ست...
خداوند را سپاس...

ایرونی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ب.ظ http://farsgulf.blogfa.com

هزاران سال است که رمضان تکرار شده است و بسیاری خود را در این ماه دربست به دین سپرده اند. توانمندان چه طعامها که به مسکینان و مستمندان نخوراندند. در این ماه دشمنی و عداوت کنار گذاشته می شود، فقیر و غنی کنار هم نشینند از یک سفره تناول کنند. در رمضان نه تنها غنی و فقیر به وحدت رسند، بلکه ظالم ومظلوم، نیز ستمگر و ستمدیده. در این ماه چه حاجتها که از خدا نخواهند. در این ماه خداوند چه عجز و لابه ها که نشنود. اما مسلمانان به لحاظ حقوق فردی و اجتماعی از محرومترین مردمان روی زمین اند. نظام فرمانبری و فرمانبرداری بر اساس قهر و قدرت، سرکوب و دیکتاتوری، یکی از برجسته ترین وجوه جوامعی است که مردم آن اکثرا مسلمان اند و اکثرا در ماه رمضان فرمانبرداران خوبی هستند. آیا این بدان دلیل نیست که مسلمان به خواری و حقارت خود خو گرفته است و به خود به چیزی بیش از یک فرمانبردار مطیع و سربزیر ننگرد؟ آیا این بدان دلیل نیست که مسلمان به منظور آنکه خدای خود را بزرگترین و قادرترین سازد بالاجبار خود را باید خوار و حقیر سازد، خود را اسیر و عاجز سازد؟ نفس انسانی خویش را نابود سازد که به آفریننده خویش هستی دهد. آیا این نیست جوهر نیست انگاری، که باید نفس خود را نفی و انکار و نابود سازی تا هستی یابی؟
اگر انسان تهی از غرایز و شهوات مورد پسند است چرا خداوند چنین انسانی را نیافرید؟ این چه خداییست که غرایز و شهوات را در نهاد انسان قرار داده و آنگاه احکام و دستوراتی صادر نموده که آنها را مهار ساخته، در درون خود نیست و نابود سازی؟ منظور خدا از این بازی چیست؟ آیا غرض آن است که انسان را از بند غرایز و شهوات رها نموده و آزاد سازد تا خود او را به اسارت و بندگی کشاند؟ این آن سوالی نیست که اندیشه دیندار را بخود مشغول سازد.



سلام دوست...
آمدن ات به سیاه مشق خیر مقدم...
در همه ادیان توحیدی خداوند دارای همین صفات قدرت و جبروت است نه فقط اسلام. خواری و حقارت را البته واژه ای پسندیده نمی دان ام برای مسلمانان. اما تصدیق می کن ام که فی الحال حکومت های اسلامی از جائرترین و دیکتاتورترین حکومت های عالم اند.
دلیل اش اما معتقدات اسلامی نیست. نظام فرمان برداری در اسلام بین بنده و خداوند طرح ریزی شده نه بنده و سلطان. چنان که نمونه نقد و رای و بیعت آزادانه را در دوره طلایی اسلام، که همان دوره حکومت رسول خدا و خلفای راشدین است، می توان به اسانی یافت...
تنها دین خداوند نیست که دستور کنترل و مهار غرایز و شهوت های انسانی را می ده اد. در همه نظام های اخلاقی و عقلانی کما بیش چنین دستوراتی هست و گویا لازمه ترقی بشر جز این نیست.
کدام مکتب و مرام انسانی و خدایی و عقلانی و اخلاقی را سراغ دارید، که به بنده و دوستان هم معرفی فرمای اید، و دغدغه پیش رفت فکری و فرهنگی بشریت داشته باش اد اما لجام و مهار تمایلات انسانی را بگسل اد؟

پیشی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 ب.ظ http://pishinebesht.blogsky.com

ای بابا حاج آقا شما دلتون میاد آخه پیشی بره جهنم؟! پیشی تو همین هوای 40 درجه داره کلافه می شه دیگه تن کباب شدن رو فر فرشته های جهنم رو نداره!
گیرم که تساهل و تسامح اسلام رو پذیرفتیم ... با دوگانگی روزه دار/روزه خوار و مومن/کافر چیکار کنیم؟ "حقیقت" بدون این دوگانگی ها معنی نداره .

سلام پیشی خان...
این ا بحث مان از این دوگانه گی نیست. بحث این است که این گونه مسلمانی غلاظ و شداد در قاموس اسلام متن محور نیست. درباره روزه داری و روزه خواری علی الخصوص احکام بسیار سهل و اسان است.
درست است که نوع من به عنوان یک مسلمان می دان اد و یقین داردکه حقیقت می گوی ا، اما بحث این جا بر سر نوع گفتار و کار است نه حقیقت داشتن یا نداشتن.

ترمه چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ

تو همین دنیای مجازی هم که اگر نقدی صورت بگیره، احترام توش جایی نداره....
چون فک میکنیم فقط اعتقادات و افکار خودمون درسته و بس، مسلما اینطوری نمی تونیم درست نقد کنیم.... و نقدامون مخربه....

مثل وبلاگ یکی از دوستان معروف که نماز رو "ورد عربی" خطاب کردن...
من به همه ی اعقاید این دوست احترام میذارم، اما دوست ندارم اینطور باشه که ما خودمون هر چیزی رو نمی پسندیم اونو با لغت نامناسب به زبان بیارم...

شاید طول بکش اد تا اخلاق نقد و نظر بیاموزیم. اما بی شک این سیر و روند لازم است و مبارک...

ایرونی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:23 ب.ظ http://farsgulf.blogfa.com

درود به شما هموطن مسلمان!
از خیر مقدم سپاس.

آری برکت و رحمت و مغفرت را رب العالمین اهدا میکند، اما باید بدانی که اگر نخواهی از آن بهره ور شوی به شقی ترین و بدبخترین مردم پیوسته ای. آیا میتوان آمرزش خدا را نپذیرفت؟ اگر امروز تاب و تحمل درد و رنج را نداری، چگونه میتوانی تاب دشواریها و محنتهای روز قیامت را آوری؟ چگونه میتوانی خود را در معرض خشم و خشونت خدای قادر و دانا قرار دهی؟ کیست که آرزومند شقی بودن و بدبختیست؟ میتوان یک ماه را بر خود سخت گیری تا خداوند توانا در دفتر خود ثبت نموده و در روز حسابرسی شاید که از بار گناهان بندگانش کاسته شود. مضاف بر این رمضان ماهی که در آن خداوند رحمان است و رحیم، ماهی که خداوند کرامتش را به بندگانش به ارزانی و با عطوفت اهدا میکند در عین حال ماهیست که تو را آماده سازد از برای روز قیامت، روزی که خداوند دفتر اعمال تو را میگشاید، روزیکه تحملش بسیار رنجبارتر و درد انگیز تر است از آنچه در این دنیا تجربه کنی.
مسلم است که هیچ عمل و رفتار نیکی نتوانی، اگر امتناع از خوردن و نوشیدن نکنی، طهارت و وضو نگیری و خود را گرسنه و تشنه نگاه نداری. یازده ماه دستگیری از گرسنگان و فقیر و فقرا کن، اما در ماه رمضان از روزه داری و ستایشگری، از سینه زدن و گریه زاری اجتناب ورز. این عملیست که با آن بدون تردید درب جهنم را در برابر خود گشوده ای. یعنی که راه شقاوت و بدبختی را برگزیده ای. اگر، بعکس در ماه رمضان کنی و گویی، برخیزی و بخسبی، بنوشی و تناول کنی طبق احکام و اوامر الهی و به سجده های طولانی ادامه دهی، به بهشت الهی دست یابی و عروس زیبای زندگی ابدی در نعمت و فراوانی را بدست آوری. اینست برکت و رحمت و مغفرت الهی، در ازاء تسلیم و اطاعت، فرمانبری و فرمانبرداری.

عزیز دل ام...
این ها که می فرمای اید از کدام منابع و مصادر اصیل اسلامی استخراج فرموده اید؟
حرف های منبر و روضه اند بیش تر گویا تا آن چه بنده در تن نوشته ام خواسته ام و آن رجوع به منابع اصیل و متن مقدس اسلام است. نه مشتی خرافه که عوام الناس می باف اند...

ایرونی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:00 ب.ظ http://farsgulf.blogfa.com

می گویند قرآن از سوی خدا و کلام اوست.می پرسیم چرا؟می گویند:زیرا فردی بی سواد مانند محمد نمی توانسته آیاتی این چنین را از خود بگوید.این آیات ویژگی هایی عجیب دارند و نمی توانند از طرف محمد و حتی از طرف بشر باشند.مانند ویژگی های علمی که تا کنون نقض نشده است.
اما آن ها دلیلی برای الهی بودن قرآن ارائه نمی دهند و فقط می گویند:قرآن اثری بشری نیست و ما فوق قدرت آن است و بشر نمی توانسته و نمی تواند چنین اثری بیاورد.
همواره دلایل مسلمانان فقط برای کسانی که چشم و گوش بسته به اسلام اعتقاد دارند،مقبولیت داشته است ولی کسانی که با دیدی موشکافانه و بدون تعصب به دلایل آن ها نگاه می کنند،می توانند به راحتی به غیر عقلانی و بچگانه بودن دلایل آن ها پی ببرند.
در اینجا بطور خلاصه دلایل مسلمانان برای الهی بودن قرآن را ذکر می کنم:
1.قرآن اثری بشری نیست،مافوق حد بشر است،پس الهی است.
2.تا بحال کسی نتوانسته اثری مانند قرآن آورد،پس الهی است.
حال من در اینجا به نقض عقلانی الهی بودن آن می پردازم(با رد هر یک از مقدمات قیاس های فوق):
ما می گوییم بر فرض که قرآن بشری نباشد،از کجا معلوم که الهی است؟مگر هر چیز که بشری نباشد الهی است؟منطقیون دراین باره می گویند: اثبات شئ نفی ما اداء نمی کند.به این معنی که حتی اگراثبات شود قرآن اثری ما فوق بشری است(که بعدا آن را نقض می کنیم)،باز هم اثبات خدایی بودن آن نمی شود.مگر هر چیز بشری نباشد الهی است؟مثلا فرض کنید در جنگل در حال راه رفتن هستید و می بینید بالای درختی نازک که ارتفاع زیادی هم دارد،لانه ای ساخته شده است.شما با عقل خود متوجه می شوید که هیچ انسانی نمی توانسته از این درخت نازک بالا رود و آنجا لانه بسازد و در می یابید که ساخته ی دست بشر نیست.حال آیا می توان گفت چون این لانه ساخته ی دست بشر نیست،پس ساخته ی خداست؟
مساله خیلی ساده است.در جهان فقط انسان و خدا نیستند که وجود دارند بلکه موجودات دیگری نیز وجود دارند.پس اگر چیزی بشری نباشد،دلیلی بر آن نیست که خدایی باشد.حتی در خود تازینامه نیز تصریح شده است که علاوه بر انسان،اجنه،فرشتگان و شیاطین و اینگونه موجودات افسانه ای نیز در جهان هستی وجود دارند.البته امروزه علم در حال بررسی این مساله است که آیا موجودات فضایی که هوش برتری از انسان دارند نیز درکرات دیگر وجود دارند یا خیر.اینجانب نمی خواهم تایید کنم که اجنه و... در جهان وجود دارند،بلکه این مطلب را برای کسانی گفتم که به قرآن اعتقاد دارند و حرف قرآن برایشان حجت است.پس واضح است که اگر دیدیم اثری نمی تواند بشری باشد،می توانیم احتمال دهیم که هر کدام از دسته های فوق این اثر را ایجاد کرده اند.
حال به این مساله می رسیم که آیا اصلا قرآن اثری ما فوق بشری است یا خیر؟
طرفداران ما فوق بشر بودن قرآن می گویند:از آنجا که آیاتی در قرآن وجود دارد که فراتر از علم زمان نزول بوده است،پس نمی تواند بشری باشد.این آیات امروزه پس از 1400 سال توسط علم کشف شده اند.
اما آن ها گویا به این نکته توجه ندارند که اگر آیات مثلا علمی قرآن بشری نبود،علم بشر امروز نمی توانست به آن ها دست یابد.پس همانطور که آن ها می گویند امروزه علم بشر به آن ها دست یافته،در نتیجه چیزی بشری است که انسان توانسته به آن ها دست یابد و ما فوق حد بشر نیست.البته امروزه نه تنها بشر به آیات مثلا علمی قرآن پی برده است،حتی بیشترآن ها را نیز نقص کرده است(جاهایی که قرآن ادعاهای علمی کرده است.).پس بهتر است آن ها بگویند قرآن فراتر از زمان خود بوده است، نه اینکه ادعا کنند کلا بشری نیست.
اما اکنون این مساله را بررسی می کنم که آیا قرآن ما فوق فهم مردم آن زمان بوده است یا خیر.مشخصا بیش از 95 درصد آیات قرآن در حد فهم اعراب جاهل است.(آن دسته هم که قابل فهمشان نبوده است بخاطر بی سر و ته بودن آن آیات است!)چراکه نشانه های دوران عرب جاهلی در قرآن بسیار است و به گفته ی خود علمای اسلام، اسلام بر آن ها مهر تایید زده است.مانند سنگسار یا نجنگیدن در ماههای حرام و ... که از رسوم عرب جاهلی بودند و در قرآن ازاین نمونه ها فراوانند.در قرآن به غیر از آیات انگشت شمارمثلا علمی،باقی همه در حد فهم مردم زمان محمد بوده است.
پس مطلب به اینجا رسید که طرفداران قرآن می گویند:بعضی از آیات فراتر از حد زمان نزول است.پس الهی است.
اگر فرض محال هم کنیم که قرآن فراتر از حد زمان خویش باشد،حال مساله این است که مگر هر چیز که فراتر از حد زمان خود باشد،خدایی است؟مگر نه اینکه دانشمندانی در طول تاریخ وجود داشته و دارند که آثارشان فراتر از حد زمان خودشان می باشد؟مثلا برادران رایت هواپیما را اختراع کردند که اختراعی فراتر از حد دانش زمان خودشان بود،ولی آن ها خوشبختانه ادعا نکردند که ابتکارشان الهی است.(که اگر این ادعا را می کردند احتمالا امثال کسانی که مرید محمد هستند می گفتند برادران رایت پیامبر که هیچ، بلکه خدا هستند.البته اختراع هواپیما ابتکاری است که حتی قابل مقایسه با قرآن هم نیست و من ازاینکه اختراع هواپیما را در مقایسه با ساخت قرآن آوردم از برادران فقید رایت و بازماندگانشان عذر خواهی می کنم.) پس به اینجا رسیدیم که اگر قرار بود هر کسی فراتر از زمان خود است،ادعا کند پیامبر است،امروزه تعداد پیامبران سر به اعداد نجومی می گذاشت،چرا که هر مبتکری ادعا می کرد که فرستاده ی خدا است و ...
مطلب دیگر که طرفداران قرآن به آن استناد می کنند این است که تا بحال کسی نتوانسته اثری مانند قرآن بیاورد.این حرف یکی از سست ترین اظهارات آن ها است.(البته باقی هم قوام چندانی نداشتند.)که درادامه به رد این ادعا می پردازم.
مساله اینجاست که:
اولا مگر قرار است هرکس هر چه گفت مردم بتوانند مانند آن را بیاورند و اگر نتوانستند،آن حرف الهی است؟اگر قرار بود هرکس هرچه به ذهنش می رسد بگوید و دیگران را به مبارزه طلبد،امروز در جهان بطور فراوان مطالب بی ربطی پیدا می شد که گویندگانش ادعا می کردند چون دیگران نتوانستند سخنی مانند سخن ما بیاورند،پس سخن ما الهی است.
دوما نه تنها آثاری مانند قرآن وجود دارد،بلکه می توان گفت که حتی داستان شنگول و منگول اثری فراتر از قرآن است و یا اگر بگویم 99 درصد آثار مکتوب که از ابتدای تاریخ بوجود آمده،فراتر از قرآن است،چیزی به گزافه نگفته ام.حتی کتبی که در شرح قرآن و اسلام نوشته شده است از قرآن بسی فراتر می باشند.یا مثلا کتابی به نام نهج البلاغه همانند قرآن می باشد(در زبان،سعی در آوردن صناعات ادبی،بی محتوا بودن و...) و گویی علی بن ابی طالب ناخواسته به مبارزه طلبی قرآن پاسخ داده است.پس باید این نکته را ذکر کرد که قرآن چیز خاصی ندارد که کسی نتواند مانند آن را بیاورد و من فکر میکنم هرکس سواد خواندن و نوشتن داشته باشد میتواند با یک قلم و کاغذ اثری به مراتب بهتر از قرآن بوجود آورد.
دلایلی که آوردم دلایل صرف عقلانی است که نشانگر بشری بودن قرآن است و شما با تفکر در مطالب فوق می توانید بدون بررسی جزئی آیات قرآن،به غیرعقلانی بودن و حتی مضحک بودن ادعای الهی بودن آن پی ببرید.
امیدوارم از سخنانم نرنجیده باشی دوست خوبم !
اخر میدانی که ... حقیقت تلخ است ... !

سلام انسان...
این جا جای پاسخ گفتن ات نیست. هر چند متن از خودت نیست و گویا دیگری نوشته و تو تنها ناقلی...
اما او که نوشته و تو که نقل کرده ای گمان نکن ام محق باش اید کسی را به جهل متهم کن اید حتی عرب جاهلی را...
قرآن را تازی نانمه خواندن و قصه شنگول و منگول گمان ام تنها حکایت از جهل نویسنده باش اد نه چیزی بیش تر...
بحث ما رد این جا روزه و رضان بود و البته به شرط ادب و دوری از خشم و کینه. خوب به مقصودم رساندی...
رفیق خوب ایرونی...
خشونت تنها در عمل نیست که منفور است. توهین در کلام و خشونت در برخورد نیز زشت و دور از شان انسانی ست...
جواب این گفته ها را به ایمیل ات ارسال می کن ام. این جا طولانی می شود و از حوصله دوستان خارج...

فریق چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:08 ب.ظ http://z2b.blogsky.com

سلام مهدی جان
من دارم بعد از 36 سال از به دنیا آمدنم رمضان را روزه می‌گیرم. امیدوارم خدا قبول کند.
کاری هم نه به دیگران دارم نه به موافق و مخالف. هر کسی جوابگوی اعمال خودش است نه دیگران. خدا خودش می‌تواند از دین اسلام و قرآنش دفاع کند
آدرس وبلاگ جدیدم رو گذاشتم و از این به بعد اینجا می‌نویسم. خیلی دلم می‌خواهد سر بزنی و به جای وبلاگ قبلی به وبلاگم لینک بدهی
اگر خدا یاری دهد قصه‌ای دیگر آغازیدن گرفته است...

سلام فریق بزرگ...
با افتخار می خوان ام و می آی ام...

نادی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ب.ظ http://ashkemah.blogsky.com

اگرچه جرایم سنگینی برای روزه خواری تعیین کردند مانند شلاق در ملا عام. اما گویی چندان تاثیری در مردم نداشته است. زمانی حتی انها که روزه نبودند به نوعی تظاهر به روزه داری می کنند اما امروز با تعجب از هم می پرسند روزه ای؟

سلام دوست...
اتفاقا تاثیر خود را کرده و تاثیرش همین است که می بین اید...
آن ها که کردند این همه را عاقبت اندیش نبودند و عاقل. وگر نه می دانست اند که تاثیرش همین است...

Knight پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:05 ق.ظ http://funoos.blogfa.com/

خیلی زیبا بود...
دقیقا" منم موافقم که نمیشه همه چیز رو چسبوند به دین! کاری هم با حکومت ندارم، تحریف از زمان بعد از پیغمبر بوده تا الان!!!
بدترین مدلش هم اینیه که داریم الان میبینیم...
ولی ای کاش وضعیت اینی نبود که الان هست!

سلام عزیز دل...
کاش نبود....

آوا پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:52 ب.ظ

خصوصی واستون گذاشتم
ببخشید طولانی شد
یاحق...

سلام دوست ام...
خواندم و چون شما دل خورم...
کاری نمی شود کرد. ما محکوم ایم به جرم آن چه مدعیان کرده اند بشنویم و تنها نظاره گر باش ایم...

ایرونی پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ب.ظ http://farsgulf.blogfa.com

درود بر شما دوست عزیز !
گویا از سخنانم رنجیده اید.
نخست باید مطلبی روشن شود و آن توهین به دیگران و مقدسات شان می باشد.تحمل بشر گاهی اوقات لبریز می شود و کاری می کند که نباید بکند و توهین هم از این گونه کارهاست.
همانگونه که شما نیز در پستت به عده ای انگ خداناشناسی زده ای ...!
به هر حال شخصا به خاطر توهین به مقدساتتان پوزش می طلبم .
نکته ی دیگر سخنتان راجع به نویسنده یا ناقل بودن بنده می باشد. دردنیای مجازی به راحتی می توان فهمید که سخنانی که بیان کردم نقل از شخصی دیگر بوده است یا خیر که اگر بود آنقدر با معرفت بودم که ذکر ماخذ کنم.مولای تان علی می گوید:اگر کلامی و سخنی شنیدی:«انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» نمی گوید جستجو کن و ببین چه کسی آن را بیان کرده مسلمان است یا کافر، از او خوشت می آید یا نمی آید، کت و شلوار می پوشد یا عبا و قبا. ملاک صحت و ارزش گفته های افراد شخصیت و سن و سال افراد نیست، باید ببینی چه حرفی برای گفتن دارد، حرفش راست است،یا دروغ، صحیح است یا باطل، حق است یا ناحق.
تعصب سایه سار کلامتان شده است ولی باید بدانی تعصب آفت بحث است دوست خوبم.
ترجیح می دهم از جزئیات اغاز کنیم و گام به گام پیش رویم.
امروز می خواهم به بررسی دو آیه بپردازم:
سوره ی نسا /آیه ی 24:و (همچنین‏ بر شما حرام شده است) زنان شوهردار، مگر ملک یمین (کنیز)تان، این فریضه الهى است که بر شما مقرر گردیده است...
ترجمه اش مشخص است.می گوید بر شما مسلمانان، زنان شوهردار حرام است، شما نمی توانید بروید با زن شوهر دار بخوابید، مگر اینکه آن زن شوهردار، جزو اموال شما باشد.
خوب ، حال به من توضیح دهید چطور یک زن شوهر دار می تواند کالای یک فرد مسلمان شود ؟! من برای شما به صورت مستند و با استفاده از آیه قران توضیح می دهم .
روش و استدلال اسلام بسیار ساده است ، اسلام می گوید همه مردم دنیا یا باید مسلمان شوند یا باید کشته شوند ، این هم آیه مربوط به این دستور :
سوره ی توبه / آیه ی 29 :
با کسانی از اهل کتاب که به خدا و قیامت ایمان نمی آورند و حلال و حرام را رعایت نمی کنند ، جنگ کنید تا زمانی که با ذلت جزیه بپردازند.
خوب ، این آیه خیلی شفاف و مشخص است، می گوید اهل کتاب (مسیحی و یهود) باید مسلمان شوند، وگرنه با انها بجنگید تا کشته و اسیر شوند و زن آنها نیز برده شود، یا به دست خودشان با ذلت و خواری یک پول کلانی را به عنوان جزیه به مسلمانان بپردازند.
تصور کن طرف دارد با زن و بچه اش شام می خورد، مسلمانان عزیز می رسند و طبق آیه ی 29 سوره ی توبه به او می گویند باید مسلمان شوی یا یک پول کلان به ما هر سال بدهی ، اگر او حاضر به عوض کردن دینش نشود و یا توانایی پرداخت پول نداشته باشد و یا نخواهد پول زور بدهد ، خودش و زن و بچه اش به عنوان برده مسلمانان در خواهند امد.
حال طبق آیه ی 24 سوره نسا، مسلمین عزیز اجازه دارند که به این زن بیچاره، در حالی که شوهرش زنده است ، تجاوز کنند.
یعنی طبق دو آیه فوق مسلمانان عزیز اجازه ی تجاوز به هر زن غیر مسلمان (در صورتی که پول زور ندهد) را پیدا می کنند !
آیات قرآن را آوردم که نگویی حرف های منبر و روضه اند !
سبز باشی و پایدار دوست خوبم !

میتینگ انلاین جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ق.ظ http://meetingonline2.blogfa.com

می دونی که به شیوه ی خودم مخالفم. ولی می گذارم به وقت دیدار درباره ش حرف بزنیم. سال گذشته در بابش بحث کردیم اگر به خاطر بیارید. اما باشه برای بعد.

مهدی پژوم یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ق.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

سلام دوست ایرونی...
در سفرم و عذرخواه که پاسخ تان به تعویق افتاد.
خدا ناشناس توهین است دوست من؟ پای می فشارم بر این کلام ام و به هیچ وجه توهین اش نمی دان ام. اینا خدای را نشناخته اند که به دین خدا و امت رسول این کرده اند که می بینی...
ناقل بودن هم گناهی نیست. تنها دو گانه بودن کلام در کامنت های پیشین و این اخرین به این گمان ام افکند که گویا این گونه نبوده است.
مولای من تنها خداوند است. ب تصریح قرآن کریم که: بل الله مولیکم و هو خیر الناصرین:
اما این کلام حضرت امیر شاید راست یاش اد و من هم تنها به کلام تان می نگرم و به نقد‌آن می پردازم. کاری دیگر از دست ام بر نمی آی اد علی القاعده که افتخار آشنایی ندارم با شما دوست خوب ام...
آیه مورد بحث دلالت بر زنان شوهر دار به طور مطلق ندارد و آن چه در پایان بحث گفته اید که تجاوز بر سر سفره غذا و این گونه مغالطات به هیچ وجه مصداق عینی نداشته است.
در جنگ ها اگر زنی به اسارت گرفته می شد پس از طی مدتی که از آن در فقه اسلامی و حدیث رسول خدابه استبرا یاد شده است به مالکیت یکی از مسلمین در می ام اد و این در فرهنگ و تاریخ قدیم چندان بی راه هم نبوده است. فراموش نکن ایم که برده داری به طور رسمی حدود صد سال پیش منقضی شده است و تا همین حالا هم در برخی نقاط عالم وجود دارد. حکم برده و کنیز در اسلام در مقایسه با سایر فرهنگ ها و ادیان بسیار انسانی تر بوده و سیری را در جهت نفی تدریجی برده داری و کنیز داری بر گزیده است. این به نظرم بهترین نوع برخورد غیر انقلابی و تدریجی با این پدیده بوده است...

مهدی پژوم یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:00 ق.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

درباره ایه ۲۹ سوره مبارکه توبه هم باید ذکر کن ام که این ایه درباره مشرکین و منافقینی نازل شده است که نقض عهد و پیمان کرده اند و با خدا و رسول به جنگ پرداخته اند. با توجه به کآیه قبل و بعد منظور از لایومنون بالله منافقین و مشرکین اند. نه اهل کتاب و دیگر ادیان. آن هم به دلیل نقض عهد نه اعتقادی که داشته اند.
این ایات قرآن را هم دلیلی می اورم که قرآن کریم نه تنها فتوا به قتل دگراندیشان و اهل سایر ادیان نمی ده اد بلکه آنان را ماجور و صالح می دان اد.
در ایه ۶۲ سوره بقره این گونه امده است: پاداش ایمان آورندگان به یهودیت و نصرانیت و صائبان و همه آنان که به کتاب خدا ایمان دارند و عمل نیکو انجام می ده اند نزد پروردگارشان محفوظ است.
در جای دیگری نیز همه اهل کتاب را به یگانیگ و وحدت با مسلمین می خوان اد و می فرمای اد: ای اهل کتاب. بای اید تا همگی به یک کلمه مشترک بین مان گرد هم شویم و و ان این که غیر خدا را نپرست ایم و به او شرک نورزیم و عمل نیکو کن ایم...
عزیز دل من. در هیچ جای قران کریم اجازه تجاوز و تعرض به هیچ کس با هر اندیشه و مرامی داده نشده است. مگکر کسانی که خود به جنگ رسوا اسلام و مسلمانا آمده باش اند که دستور دفاع و جنگ با آنان داده شده است

مهدی پژوم یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:02 ق.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

برای مطالعه بیش تر لطف فرمای اید و به دو کتاب زیر که به طور مبسوط و علمی به این دو مبحث پرداخته اند مراجعه فرمای اید/ک
جهاد در اسلام. آیت الله نعمت الله صالحی نجف آبادی.
برده داری در اسلام. استاد مصطفی حسینی طباطبائی
توفیق رفیق تان...

ایرونی یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:12 ب.ظ http://farsgulf.blogfa.com

درود به شما دوست عزیز!
از پاسخ و معرفی کتاب سپاسگذارم ولی نفرمایید این ایه مربوط به زمان اعراب جاهلیت بوده است، این چطور الله ای است که نمی دانسته این کار در آینده زشت و زننده است، یا حداقل یک کلام در قران نگفته این دستور فقط متعلق به اعراب آن زمان است و در سال 2011آنرا اجرا نکنید! چطور الله می توانست درباره ی مسائل زناشویی محمد آیه نازل کند ، اما یک کلام نمی توانست بگوید این کار بدی اسـت ؟!
هموطنم ، آخوند ، همان مفسر قران است و برای توجیه اینکه مسلمانان به آنها نیاز دارند، همیشه می گویند قران نیاز به مفسر دارد. چرا که می دانند بدون وجود مفسر، هر انسان عاقلی با خواندن قران آنرا به گوشه ای پرت خواهد کرد، تنها مفسر است که می تواند اشتباهات و دستورات غیر اخلاقی و غیر انسانی قران را ماست مالی کند.
حال به یاد بیاوریم که این مفسرین قران ، از کشور ما یک خرابه ساخته اند و ایران را تبدیل به یک جهنم واقعی کرده اند.
وقتی قرآن را می خوانیم و به آیات متناقض یا غیر انسانی آن بر می خوریم ، مسلمانان عزیز فوری به ما می گویند که شما سواد خواندن قران را ندارید و باید یک مفسر قران را برای شما تفسیر کند !
سوال من این است، این چگونه خدایی است که نمی تواند حرفش را به زبان ما بیان کند و یک مفسر باید بیاید و حرف او را برای ما توضیح دهد ؟!
مگر نمی گویید قران معجزه ی محمد است، چرا الله حتی در این معجزه نیز ناتوان از سخن گفتن بدون حضور یک مفسر است ؟!
آیا این توهین به الله نیست که بگویید این الله آنچنان ناتوان از سخن گفتن شفاف و بی ایراد است که یک نفر مفسر باید بغل دست او بنشیند و حرف های او را تصحیح و ماست مالی کند ؟! چرا الله شما ناتوان از حرف زدن مستقیم است ؟!
چرا الله به این نیاندیشیده که به صورت مستقیم در خود قران بگوید این کتاب نیاز به مفسر دارد و مشخصات افراد مفسر را نیز تبیین و تصریح کند و به صورتی شفاف بیان کند؟
مگر در این کتاب در ایه ی 2 سوره ی بقره گفته نشده است که :
این کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است.
اگر در این کتاب شک نیست، اگر این کتابی واضح است، دیگر چه نیازی به مفسر دارد؟!
مگر در این آیه گفته نشده است اگر کافران می توانند چند آیه مثل آیات قران بیاورند ؟!
یعنی این کتاب آنقدر قدرتمند و پر محتوا است که کسی نمی تواند مشابه آن را خلق کند، سوال اینجاست،
این چطور کتاب پر محتوایی است که باید همراه یک آدم ماله کش به نام مفسر بیاید تا سعی کند اشتباهات قران را ماست مالی کند؟
خوب من هم می توانم چند کلمه به هم بچسبانم و به همه بگویم شما نمی توانید معنای آنرا بفهمید ، نیاز به مفسردارید!
البته همه می دانیم که منظور از مفسر چیست، منظور از مفسر قران شخصی است که می آید و اشتباهات و سخنان بیهوده را ماست مالی می کند، مثلا وقتی در آیه 29 سوره توبه، الله می گوید کسانی را که ایمان نمی اورند ، به قتل برسانید، شخص مفسر ماله را بدست گرفته و می گوید منظور از کشتن در این آیه، آب دادن باغچه است ! یا وقتی در ایه 34 سوره نسا، قران می گوید مردان حق دارند زنان را کتک بزنند، مفسر ماله را باز بدست می گیرد و می گوید منظور نوازش کردن آرام زنان است.
بماند که زشتی برخی از آیات قران ، با هیچ ماله ای قابل پوشاندن نیست، مثلا آیه ی 24 سوره نسا، به صراحت و بی هیچ پرده پوشی اجازه ی تجاوز به زنان شوهر دار اسیر شده را می دهد :
آیه 24 سوره نسا:
و (همچنین‏ بر شما حرام شده است)زنان شوهردار، مگر ملک یمین (کنیز)تان، این فریضه الهى است که بر شما مقرر گردیده است، و فراتر از اینان بر شما حلال گردیده است که با صرف اموال خویش، پاکدامنانه و نه پلیدکارانه، آن را به دست آورید، و آنانکه (به صورت متعه‏) از آنان برخوردار شوید، باید مهرهایشان را که بر عهده شما مقرر است، بپردازید، و در آنچه پس از تعیین (در مدت یا مهر تغییر دهید یا) به توافق رسید، گناهى بر شما نیست، که خداوند داناى فرزانه است‏.
یا به صراحت در قران دستور به برده داری می دهد ، یا آیه 29 توبه می گوید باید دیگران یا مسلمان شوند ، یا پول زور کلانی بدهند و یا کشته شوند ! یعنی به صرف اینکه کسی نظرش با مسلمین فرق می کند، باید کشته شود.
یا آیه ی 34سوره نسا ، به صراحت هر چه تمام تر، دستور به کتک زدن زنان می دهد:
ترجمه: مردان باید بر زنان مسلط باشند چرا که خداوند بعضى از انسانها را بر بعضى دیگر برترى بخشیده است، و نیز از آن روى که مردان از اموال خویش (براى زنان‏) خرج مى‏کنند، زنان شایسته آنانند که مطیع و به حفظ الهى در نهان خویشتندار هستند، و زنانى که از نافرمانیشان نگرانید، باید نصیحتشان کنید و (سپس‏) در خوابگاهها از آنان دورى کنید (وسپس اگر لازم افتاد) آنان را کتک بزنید آنگاه اگر از شما اطاعت کردند، دیگر بهانه جویى (و زیاده‏روى‏) نکنید، خداوند بلندمرتبه بزرگوار است‏.

سبز باشی و پایدار هموطن سبزم!

سلام دوست ایرونی...
می دان اید که میان ما و قران کریم دو فاصله ایت. یکی فاصله تاریخی و یکی فاصله زبانی.
معنای تفسیر نیز برداشتن این دو فاصله و تبیین ادبیات و زبان عربی آن دوران و شان نزول و تاریخ قران کریم است نه چیز دیگر.
شما اگر نمی خواه اید به این دو رجوع کن اید خداوند را ناتوان نپندارید. طبیعتا این فاصله تاریخی فهم قران کریم را برای ما دشوار می کن اد.
بنده هم چون شما معتقدم عرب دوران پیامبر بدون نیاز به عالم و مفسر به قران کریم رجوع می کرد و برای همین خداوند بارها در قرآن تصریح فرموده که این بیان اشکاری ست برای مردم.
ضمنا معنای مفسر صرفا روحانیان و علمای طبقه خاصی نیست اند. هر کس بتوان اد زبان و ادب عربی و تاریخ اسلام را به خوبی درک کن اد خو د می توان اد قران را به وضوح دریاب اد.
به حضرت عالی و دوستان تان نیز پیش نهادم این است که کمی در این دو تحقیق و تعمیق کن اید و آن گاه منصفانه و دور از تعصب و دشمنی قرآن بخوان اید.
ان شاالله که ان گونه که در متن تان فرموده اید و من از بازگو کردن آن اکراه دارم نخواه اد شد...

ایرونی یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:22 ب.ظ http://farsgulf.blogfa.com

از پاسخ تان سپاسگذارم.
من خود یک مسلمان زاده ام و تا دو سال پیش نماز می خواندم و روزه می گرفتم ولی حقایقی بر من روشن شد که از اسلام روی گرداندم .
از اینکه با شما آشنا شدم بسیار مسرورم.
با نام سیاه مشق لینک تان کردم.
باشد که دوستی مان پایدار شود.
سبز باشید و پایدار ...!

مشتاق ام به دوستی تان نازنین...
زنده باد سبزی و آآزادی...

میتینگ انلاین یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ب.ظ http://meetingonline2.blogfa.com

طریق جدید ظلم به دختران در ایران!
لطفا اقدام کنید.
http://meetingonline2.blogfa.com/post-174.aspx
سلام
لطفا اقدام کنید اقا مهدی.

آوا پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:04 ب.ظ

توی جواب کامنتاتون به یکی از
دوستان دو تا نقطه ء تاریک ِ
ذهن من که خیلی وقت بود
افکارمو درگیر کرده بود در
مورد اعتقاداتم روشن
شد.به همین خاطر
ازتون ممنونم.....
سربلند و پایدار
باشید........
یاحق...

سلام بانو...
سپاس که به دقت پی می گیرید...
ماجور باش اید...

پارسیان (ایرونی) جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:50 ب.ظ http://farsgulf.blogfa.com

درود !
به روزم و منتظر نگاه سبزتون ...!

حسین ایلخانی شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ب.ظ http://www.481370.blogfa.com

سلام. طاعات و عبادات شما قبول.
با خودم گفتم که در دنیای واقعی که مجال دیدار و شنیدن حرفهایتان برایم مقدور نیست در دنیای مجازی از شما استفاده کنم. اگه دوست داشتین به وبلاگ من هم سر بزنید و اگه باز هم دوست داشتین بگید که با چه اسمی شما رو لینک کنم...

از خاک کمتریم یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 ق.ظ http://dusty.blogsky.com/

" زان می عشق کزو پخته شود هر خامی
گرچه ماه رمضان است بیاور جامی"
شاید تعارض ما مردمان روزگار پرسش در خام‌نما بودن این عبادت عرفی است و نه حتی منش انان که نام بردید...شاید باید پاسخی یافت بر این چرایی؟کنکاش کن ببین...به گمان حقیر..
اول بار مزاحمت شدم...قلمت استوار

ما دو تا ترشی یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ب.ظ http://ashekashk.blogfa.com

بهنام دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ق.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلااااام مهدی جان
خب این پست مخاطبش من نیستم گویا...

تنها اینو بگم که:

پیام رمضان
رها شدن
برای رها شدن...

کاش رها شویم از خیلی از بندها...

پریسا دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:49 ب.ظ http://vahhm.blogfa.com

سلام
آره والله!من که بعداز کلی سرو کله زدن با با اعتقادا و بی اعتقادا به تنها چیزی که رسیدم احترامه......
اصلا قرار نیست حق رو یکی بدونیم واگه کسی تو اون راه نبود باطل محسوب بشه.
مهدی جان خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید....
بدرود!

علی سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ق.ظ http://alirabiei.blogsky.com



[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام دوست خوبم !
به روزم و منتظر نگاه سبزتون !

پارسیان سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:24 ب.ظ http://farsgulf.blogfa.com

درود !
سپاس از حضور سبزت دوست خوبم !
سبز باشید و پایدار ...!

عاطفه پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ب.ظ

سلام.. طاعات قبول..
مسلمان اگر مسلمان نما نباشد آزارش به مورچه هم نمیرسد..

شمیم جمعه 28 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ق.ظ http://www.seriti7.blogfa.com

پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا

من پایبند مکتب یا مذهب خاصی نیستم.باید انسان بودن رو تمرین کرد و به عقاید دیگران احترام گذاشت.اما با هر کس که به خودش اجازه بده در مورد زندگی شخصی دیگران داوری کنه مخالفم.

پریسا شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ق.ظ http://parisaeftekhar.blogfa.com

دیر به دیر می نویسید ولی زیبا
در مورد این مطلب هم باید بگم که از نتایج ابزاری شدن دین در دست سیاست و سیاستمداران هست و در نهایت محجور ماندن دین ،من به جد موافق جدایی دین از سیاست هستم

پارسیان شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:03 ب.ظ http://farsgulf.blogfa.com

درود دوست خوبم !
چرا به روز نمی کنید؟
به روزم و منتظر نگاه سبزتون !

حسین ایلخانی یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ق.ظ http://www.481370.blogfa.com

سلام....
در مورد تذکری که داده بودین ابتدا تشکر می کنم و عرض میکنم که به قول معروف تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود.....
ممنون که سر زدین
موفق و پایدار باشین......

وانیا دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:17 ب.ظ http://BFHVANIYA.BLOGSKY.COM

سلام جناب پژوم عزیز
به جای عزیز میشه نوشت:صبور
نه بنویسم:یه جفت گوش که خوب میشنوه و با تامل و عقل با آرامش خاصی جواب میده
متنت رو خوندم کامنتها رو هم همینجور
اینقد غرق این مباحثه یا هرچیزه دیگه ای که اسمش رو میذارید که حرفامو خوردم انگار یا یه جایی گوشه ی ذهنم گم شد
بحث بحث بود حرف داشت حرفا زده شد
چه خوب با صبر و حوصله ی کامل جواب دادید

دوست دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 ب.ظ http://asme1982.blogfa.com

سلام
این دین زدگی و لجاجت دو بعد داره ...
من فکر می کنم بعد اولش همون چیزی بود که شما فرمودید و بعد دومش فراموش کردن اینکه ما انسانیم نه حیوان ...
همواره خودمونو مجبور به عمل و عکس العمل طبیعی می دونیم...هیچ گاه لحظه ای به این مطلب نیاندیشیده ایم که در ورای هر مذهب و عرف ما انسان و صاحب عقل و منطق ...
ملاک دینداریه من نباید عملکرد دیگری باشد که دینداری اگر چنین باشد پاداش بهشت نخواهد داشت ...
دینداری به تعقل و تفکر است نه تقلید و لجبازی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد