ترا که این همه بلبل نوای عشق زنند / چه التفات بود بر ادای منکر زاغ
دکولته بانو
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 ساعت 11:32 ب.ظ
آپدیتهات رنگ و بوشون عوض شده ... فرق کرده ... از غمی که توشه، صرف نظر می کنم ... منظورم فضاشه ... فضائی که واقعا متفاوته ... و نگرانم می کنه ... با اینکه حس می کنم یه بلوغ بزرگی تو نوشته هات هست ... با اینکه می دونم انقدر فهیم و دانا و عاقلی که هوای خودتو داری ... اما نگرانت می شم که غمگین نباشی ............ مراقب خودت باش عزیزم ...
akheeeey.che narahat konande
میدونید مطلع بعدیش چیه؟!
"خنک آن قمار بازی که بباخت ....."!!!
(شعر پروفایلتون)
بازی ادامه دارد....هرچند مسخره
قمار باز پاک باخته دست نمیکشد....
آقا من فعلا به دست چپ و راست یه ارگانی نیلز دارم جهت رتق و فتق امور جاریه در زندگیم
هر دو دست دنیا همیشه پوچ بوده دوست...ما به بازی بدعجوزهای نشستهایم
بنده فقط اومدم بگم عکستون خیلی خوبه جناب پژوم... همین
هر دو تا دست روزگار خالیه... پوچ ... دریغ از بردن ... دریغ از گل !
مثل یک گنجشک زخمی در هوای بیکسی
بی رمق نوک میزنم بر سیب کال زندگی
در همین بازی گل یا پوچ دل وا مانده ام
کیش و ماتم میکند رندان فال زندگی
سلام عزیز خوبی ؟ دلم تنگ شده براتون کاش بشه به زودی زیارتتون کنیم.
دست روزگارو رو کردم.......تو هیچ کدوم گل نبود.پوچه پوچ!!!
تهی از آرمان ها................
تهی از چرای بودن ها................
تهی از تکیه گاه ها...............
به قول شاملو ما بی چرا زندگانیم!!!
شما هم مرد هزار چهره ایدا!!! این عکستون هیچ ربطی به قبلی نداره!
سلام
ولی بازم به امتحان کردنش می ارزه
غمی نیست...
بردنش هم فرقی با باخت ندارد
این بازی دو سر باخت و دو سر سوخت است....
آقا ما رومون نشد بیاییم بگیم وبلاگ داریم اگه نه میدونم درستش این بود که اول من کامنت بذارم
چه حرومزاده ای بوده یارو...
بشکن مچشو برادر.
باختن کاملا طبیعیه
اگر برنده باشی باید شک کرد!
پیچ پوچ زمین را میگیرم
و رو به بالا می روم
آسمانش نییییییز
پووچ گردیدست
بر می گردم
همان بهتر
که نبرم
یاحق...
بازی، اینه مسئله اصلی ، البته از نظر من
ترا که این همه بلبل نوای عشق زنند / چه التفات بود بر ادای منکر زاغ
آپدیتهات رنگ و بوشون عوض شده ... فرق کرده ... از غمی که توشه، صرف نظر می کنم ... منظورم فضاشه ... فضائی که واقعا متفاوته ... و نگرانم می کنه ... با اینکه حس می کنم یه بلوغ بزرگی تو نوشته هات هست ... با اینکه می دونم انقدر فهیم و دانا و عاقلی که هوای خودتو داری ... اما نگرانت می شم که غمگین نباشی ............ مراقب خودت باش عزیزم ...
حاج آقا شما هم باید مثل پرسپولیسیا امیدوار باشین ... با این که اصلا بازی بلد نیستن باز ممکنه بر حسب حادثه بتونن دفعه ی بعد مساوی بگیرن!
وقتی هر دو دست پوچ باشه که دیگه "گل یا پوچ" نیست...پوچ یا پوچه...
پوچ یا پوچم که بازی نیست...عذابه...شکنجه اس...
اگه قراره بازی کنی با اونی بازی کن که قانون بازی رو بلده...
در عوض خیالت راحته که اگه تو این دست چیزی نباشه تو اون یکی هم خبری نیست....نه شوخی داره نه فریبت میده....