که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی...



هست اند هنوز آدم هایی که «اهل سر»اند.در این وانفسا گاهی نسیمی وزیدن می‌گیرد که بذر امیدی به دل می کارد. این روزها باورت نمی شود کسی از «اهل سر» هنوز پیدای اش شود. 

قحطی فهمیدن و دانستن است انگار. فریاد می کنی و نمی دان اند. چه رسد ناگفته ها را. همین است که تا اهل سری می بینی شوری به پا می شود در دل ات آن سرش ناپیدا...

از راهی دراز آمده بودم که هیچ کس از آن نمی دانست. چون همیشه یک راست و بی فاصله به سراغ سیاه مشق ام رفت ام. دوستان آب روان ملاطفت ها کرده بودند به بیت شعری که نگاشته بودم. دست شان درست. یکی به خال زده بود:« رقصی چنین میانه میدان ام آرزوست... »

به یقین این را هم می دانستی که «یک دست جام باده و یک دست زلف یار...».

نمی دانستی؟


نظرات 15 + ارسال نظر
جزیره دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ

سلام

میدونم خیلی بدشانسیه که اولین کامنت گذار ادم یکی مثه من باشه درحالیکه میخاد بپرسه اهل سر یعنی چی؟

اهل دل شنیده بودم، شاید اهل سر یعنی همفکر؟اره؟

سلام...
اهل سر اصطلاحی ست عرفانی. عرفا این اصطلاح را درباره افرادی به کار می برند که محرم اسرار مگو باشند و رازدان و راز دار مراتب سلوک و شهود...
این جا مرادم ترجمان عرفانی این واژه نبود. «اهل سر» را انسان هایی می دان ام که سر درون را خوب می دان اند. به احوال دل گواه اند و اگاه. چنان که در نام گذاری این پست مصرعی از این بیت را شاهد گرفت ام:
«هوا خواه توام جانا و می دان ام که می دانی
که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی...»

جزیره دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ب.ظ

ولی الان که فک میکنم هیچ ربطی بین اهل سر و همفکر نمیبینم






وانیا دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:45 ب.ظ

اهل سر
اهل دل
اهل دنیا اینروزا سر و سر زیادی دارند اما همسر و هم سر سرنگه دار پیدا نمیشه

عاطفه دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:01 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

خدا این اهل سر ها را برایتان نگاه دارد .. نعمتی هستند..

شهاب آسمانی دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:58 ب.ظ http://empyrean.blogfa.com

درووود ...
از دانستن نانوشته ها نوشتی و فهم آنها که اهل سر ند ...!
امیدی ست در دل ... اینکه ببینی یک نفر ... حتی یک نفر هست که نانوشته را میداند و خبر دارد از سر درون ...
.....
بی معرفت نیستیم آقا مهدی ... دلمان پیش شماست ...

میتینگ انلاین دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:11 ب.ظ

آه سیاه مشق عزیز
دلم تنگ است. بی نهایت. شدیدا سرخورده و بی جانم. اهل سر مثل جن است و من بسم الله.

آرشمیرزا دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:43 ب.ظ

ولی کامنت ما در آن بیت بیشتر مخاصمت بود تا ملاطفت!

ما که از رو نمی رویم برادر ِ مبادی آداب ِ استریل


یک دست جام باده و یک دست زلف یار
بـُرده قــرار از دل ِ بـد مـست ِ بـی قــرار

بی سینه بند نشسته و هر دم دهد تکان
ای کــاش دست ثـالثـه می داد کــردگـــار



مهدی پژوم دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ب.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

سلام آرش میرزا...
ما ستایش گر هنرمندی شماییم. «استریل و مبادی آداب »هم که باش ایم، قدر هنر می دان ایم استاد...
افتخاری ست حضورتان در این خانه...

علیرضا دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:44 ب.ظ http://4malite.blogsky.com

روزگارتون خرم عزیز

از خاک کمتریم دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:47 ب.ظ http://dusty.blogsky.com/

کمترین بود........
حال تو را انگار حضرت مولانا گفته بود ...
هم آنجا و هم اینجا......................
به‌احترام حال و روز این روزهایت:
" عاشق شو، ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود، در کارگاه هستی"

پیشی دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:09 ب.ظ http://pishinebesht.blogsky.com

مرضیه دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ب.ظ http://www.bglife.blogsky.com

اهل سر پیدا کردید؟ خوش به حالتان
من یک بار فکر می کردم که اهل سر پیدا کردم .بعد از مدتها فهمیدم که عجب وقت تلف کردنی بوده.
انگار سمفونی نهم بتهوون را برای کر مادر زاد زده باشی....

نیما دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ

سلام استاد عزیز

مهدی پژوم سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:00 ق.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

این اهل سر که این جا گفت ام «غبار» عزیز مرادم بودُ نویسنده «از خاک کم تریم». شاید عزیزان ظن خطا برده باش اند...

پریسا جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ق.ظ http://parisaeftekhar.blogfa.com

ما هم فراوان طالب دیدار

(جدا اگر پیدا کردید و مجالی بود و امکان دیدار ، ما هم دوست داریم با شما همراه شویم)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد