دلات که خوش میشود و تن به یلهگی و آسایش میدهی گمانات میرود که به مقصود رسیدهای و آرامشی را جستهای که روزها در طلباش دست به آسمان داشتایم. لختی که بگذرد دلات برای دلتنگیهایات، دلمردهگیهایات، غریبیها و بیحوصلهگیهایات تنگ میشود انگار. برای سالها و روزها که اینگونه زیسته ای و خو کرده ای به ثانیههایاش...
ننالایم روزگارمان نمیگذرد. دنیا هم که به کام باشد گویی کام دل فراهم نیست. روزهای خوبیست. مثل زیباییهای شهر فرنگ که همیشه گفتهام خوب است اما از آن ما نیست، این خوشیها هم از آن ما نیست. غریب میشویم. دلمان میگیرد. آسمانمان انگار همیشه ابریست...
نکند اندوهی برسد از پس کوه !
همیشه برام سوال بوده که آیا خو نگرفتیم به این که باید اندوهی در پی خوشی هامون باشه و این تفکر هست که باعث می شه در انتظار اندوه باشیم ؟
بازم یادم رفت بگم
سلام :)
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
برادر تخدیر یعنی چی؟
ای برادر جان داغ دل مارو تازه کردی، دل ما دیربه دیر خوش میشه و روزای دل مردگیمون بیشتره.
اسمان ما هم همیشه ابری ست
تخدیر=سست کردن(تو فرهنگ معین)
دهخدا هم که الحمدلله فیلتر شده.
بعد انتظار فقط تخدیر است یعنی چی؟
سلام...
انتظار مثل یک مخدر سست مان می کند و گمان مان که چاره درد است و نیست..
شکر که بودن را حس میکنی... آسمان دلت همیشه آرام... آرام ِ آرام... آفتاب و ابر رفقای دیرینه اند.... شکر که هستی و هستی ات به وصف میآید آنهم به این زیبایی....
ننالیم که زنده نیستیم
خوبه که خوبین و خوبیم حتا به ظاهر!!!!!!
یلهگیهامان نه از رهایی است که از بی عار شدن روح و تنمان است و خو گرفتن به خمار سیاره رنج، رهایی، رهایت می کند؛ این یلهگی لاکردار رنجور....و چنین است که آسمان ببارد یا نبارد دلت میخواهد هی ببارد....
یلهگیهامان نه از رهایی است که از بی عار شدن روح و تنمان است و خو گرفتن به خمار سیاره رنج، رهایی، رهایت می کند؛ این یلهگی لاکردار رنجور....و چنین است که آسمان ببارد یا نبارد دلت میخواهد هی ببارد....
که گرروزی کاممان را ز
دنیا بستانیم...دنیا
را از ما خواهند
ستاند......
یاحق...
میخوام خودمو گول بزنم
خوبم
خوبم
خوبم
درود بزرگوار...
تارنمای زیبایی داری...خوشحال میشم بهم سر بزنی...
با تبادل لینک موافقی؟
تندرست وبیدار باشید.
[گل][گل]سکوت سرد[گل][گل]
همین که خوبی کافی است.. دیگر چون چرایش مهم نیست...بگذار از بی عاری تن و روح باشد
ایکاش در مورد عید قربان یه آپ میزاشتی. دوس داشتم نوشته تو در موردش میخوندم ،اخه دلم هوای یه دلنوشته رو کرده نسبت به فردا،البت نمیدونم معتقد هستی یا نه و این حرفا.
راستی سلام
ای ووی اسمم جا موند
عزززززززززیییییییییییییییزم ... نمی دونم چندین بار این آرزو رو برات داشتم اما: ایشالله همیشه شاد باشی و لبت خندون رفیق ...
سلاممممم
....
همین..آرامش هم که هست...انگار یه چیزی بازم کمه...
دلتنگ دلتنگیامون میشیم...دلتنگ بی قراری های بی امان...
آسمان دلمان همیشه ابری ست و آنقدر عادت کرده ایم به آن که آفتابی اش را بر نمی تابیم ...
دل ات که خوش می شود .....
سلام بزرگوار .
دریاب دمی که با طرب می گذرد ...
..................یا
او
نشان
ندارد...
مرغ سحری بود که باید برود، برود و برود تا عشق را بیاموزد ز پروانه...