به خسته گی تو از حرف های فلسفی ام...

 

 

دل ام اندکی ساده گی می خواه اد. می خواه ام دورِ دور باش ام از این پیچیده گی ها که از آن من نیست. بازی نمی دان ام. بازنده می شوم هر بار که به بازی می گیری ام. گفته بودم ات. نگفته بودم؟

نازنین... هوای دل ات را می دان ام. دل خودم را هم. به سیگاری قناعت کرده ام و سکوت که بر دود سفیدش سوار شوم تا آسمان های تو که بیزاری از بوی سیگارم. 

پای که می فشارم دوست داشتن ام را می رمانی ام. بودن ام را قدردان باش که قدر بودن می دان ام ات و خوب می دانی. همین است که خیال ات تختِ تخت است و من هر روز بر خود می لرزم ... 

کنارم که باشی عصرهای مان خوب است. این را هر شب گفته بودی و من دل خوشِ گفته های ات. چای می ریزیم. صدای ساز می آید و بوی سماور و من سیگار می کش ام. می دان ام آن قدرها هم که می گویی بدت نمی آید از بوی سیگارم. با بخار چای بوی توتون خوش می شود. تو این را هم می دانی که بارها بوی ام کشیده ای در عصرهای خوب چای و سیگار. نکشیده ای؟ 

 

 

نظرات 27 + ارسال نظر
نیما شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:15 ب.ظ

پس راه افتادی و دیدی که هنوز سلامی هست...

از خاک کمتریم شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ب.ظ http://dusty.blogsky.com/

"وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید
تا کجا خواهد رمید! آخر شکار رحمت است!"
برو جانا..برو جانم..رها باش..از هرچه رنگ تو نیست..از هرچه رنگی است..سیگار را دوست می دارد البته و چای... و شراب و بوس و کنار...همه را با هم یا تک تک...

محسن باقرلو شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:55 ب.ظ

عاشقانه هم که می نویسید نرمی و صلابت را با هم دارد حاج آقا ...

فرشته شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:55 ب.ظ http://surusha.blogfa.com

بو کشیده ام...
...

گاهی باید هیچی نگفت..راست میگه محسن...کلمات شهید میکنن حسو..

تیراژه شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/


سلام جناب
صید در پی صیاد
صیادی که خسته شده از دویدن
سیگار دود میکند و دود میشود در آسمان نخجیرگاه

و صید همان حوالی چای خوش دم و خوش عطر آمیخته میکند به دود صیاد...شاید که اکسیر شود بودن اکثیری صیاد را

بزن ساز در این عصرگاه ناسازگاری ها..بزن..

روزگارتان خوش..در این هوای ناخوش

فاطمه شمیم یار شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ب.ظ

سلاممم جناب پژوم عزیز
و...چه حالی دارد وقتی سادگی و پیچیدگی را..هر دو را جا بگذاری...وقتی هر کدام لجوجانه قصد دارد تو را از آن خود کند...

بابک شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ب.ظ

به این میگن عاشقانه مردانه
دوست داشتم استاد این چند خط و یک دنیا حرف پشتش را

فرزانه یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:19 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

"همین است که خیال ات تختِ تخت است و من هر روز بر خود می لرزم ... "

عاشقانه نوشت ساده و صادقی بود.

فرناز یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 ق.ظ http://www.zolaleen.persianblog.ir

من این نوشته شمار خیلی ساده دوست دارم...و خیلی یاده دلم از آن می گیرد و خیلی ساده امیدوارم هم میکند.

فرناز یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:33 ق.ظ http://www.zolaleen.persianblog.ir

و خیلی ساده کلمات کی بردم را اشتباه فشار میدهم و غلطهایم می شود غلطهای املایی....

شازده کوچولو یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

"بودن ام را قدردان باش که قدر بودن می دان ام ات و خوب می دانی. همین است که خیال ات تختِ تخت است و من هر روز بر خود می لرزم ... "
نوشته هاتون معرکه اند مهدی جان

جزیره یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:12 ب.ظ

سلام
فوق العاده بود، فوق العاده. خیلی خیلی به دلمان نشست.

تغییر و تحولات وبتون هم مبارکا باشه

هیشـــکی ! یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ http://www.hishkii.blogsky.com/

سلام بهبه چه عجب یه دستی به سرو روی این خونه کشیدین!!

خیلی لطیف و ملمموس بود این عشقانه تون

مرضیه یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.bglife.blogsky.com

چه عصر قشنگی توصیف کردید با بوی سیگار و بخار چای...دلم رفته پای یک سماوری که روی میز پایه کوتاه قل قل می کند و بوی سیگار و عطر چای تازه دم.
عاشقنه لطیفی هم بود

آرشمیرزا یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:02 ب.ظ http://zartosht1350.persianblog.ir

دورباش
دوری خیلی وقتها معجزه می کنه در درمان زخمهای ناسور
از رفاقتهایی که حبابند

سهبا یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:49 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

به قول خودتون : خنک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش ...
خیلی قشنگه این نوشته . زندگیتون بر مدار عشق و آرامش باشه آقا مهدی عزیز . ممنون .

آشوب یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ب.ظ http://ashub.blogfa.com/

کاش می بودم
با یک فنجان چای
تو حرف می ریختی
و من گوش می نوشیدمت
کاش می بودم
تا با کلماتم
شانه هایت را تسکین باشم
کاش..

آناکارنینا دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:28 ق.ظ

بوی چایی و سیگار که با هم به هم میپیچد و بوی کاغذ کاهی و قدیمی و بوی خاک جلد کتابهای قدیمی ، میشود زندگی. زندگی همین چیزهاست دیگر.
یک بار در تمام زندگی ام دو نخ سیگار کشیدم ، کشیدن به معنای فوت کردن به جای کام گرفتن ، ولی لذت خوبی بود. بعدها اندیشیدم که تمام لذت ها و نعمات زندگی ام را فوت کردم به جای اینکه کام بگیرم از آنها.
تمثیلی از زندگی شد برای من آن دو نخ اسه لایت .

دانیال دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ق.ظ http://www.danyal.ir

محشر بود جناب ....

پیشی سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:41 ق.ظ http://pishinebesht.blogsky.com

خاطره ها برای زندگی لازم اند، اما افسوس کافی نیستند! بعضی وقت ها شاید لازم باشد دستی به سر و روی خانه بکشی و نو-داستانی آغاز کنی ...

پرچونه سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:15 ب.ظ

قالب نو مبارکـــ ...

شبه عاشقانه ی زیبایی ست

ری را چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ق.ظ http://narenjestaan.persianblog.ir

عاشقانه ات را بسیار دوست داشتم
و همچنین با نظر آرشمیرزا هم موافقم شدیداْ


احسان چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:14 ب.ظ http://ashub.blogfa.com/

قلمت مرا به حرف می اورد
هر کلمه روزگار خودش را دارد

برای دخترم چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:38 ب.ظ http://barayedokhtaram.blogfa.com

«پای که می فشارم دوست داشتن ام را می رمانی ام. »
سلام ...من به شخصه این سیاستو توی عشق خیلی دوست دارم ...گرچه برای عاشق خیلی دردناکه ...اما همیندردم شیرینه ...البته این ظنر شخصی منه
منب ا اینکه هیچوقت سیگار نمیکشم و کشیدنشو دوست ندارم اما عاشق بوی سیگارم

پریسا جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:02 ب.ظ http://parisaeftekhar.blogfa.com

ساده بود ، مثل یه دل ساده

محبوب شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ق.ظ

چقدر خوب بود این عاشقانه ... خیلی خوب بود... عجب حسی داشت عاشقانه ات رفیق...

سحر یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ب.ظ http://dayzad.blogsky.com/

یک عاشقانه باشکوه و مردانه و البته زیرکانه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد