من درد بوده ام،
همه من درد بوده ام.
گفتی پوست واره یی استوار به دردی،
چونان طبل
خالی و فریادگر
-درون مرا که خراشید تام... تام از درد بینبارد؟-
و هر اندام ام از شکنجه ی فسفرینِ درد مشخص بود
در تمامت بیداری خویش هر نماد و نمود را
با احساس عمیق درد دریافتم...
عشق آمد و دردم از جان گریخت....
خود در آن دم که به خواب می رفتم،
آغاز از پایان آغاز شد.
تقدیر من است این همه، یا سرنوشت توست... یا لعنتی است جاوانه؟!
که این فروکش درد خود انگیزه ی دردی دیگر بود....
که هنگامی به آزادی عشق اعتراف می کردی
که جنازه ی محبوس را از زندان می بردند... .
از کجا آمده ای ای که می باید اکنونت را
این چنین
به دردی تاریک کننده
غرقه کنی!از کجا آمده ای؟
و ملال در من جمع می آید
و کینه یی دم افزون به شمار حلقه های زنجیرم...
چون آب ها....
راکد و تیره....
که درماندابی...!
شاملو/مرثیه ی خاک
این کلمه درد........تازگیها معنای دیگری به خود گرفته برایم
امان از این ملال ِ جمعی !
شاملو رو دوس دارم سعی میکنم زیاد بخونم ولی خیلی از شعراشو نمیفههم شما پیشنهادی ندارید واسم؟
عشق آمد و دردم از جان گریخت....
خود در آن دم که به خواب میرفتم،
آغاز از پایان آغاز شد............
آغاز از پایان آغاز شد..........
آغاز از پایان آغاز شد........
آغاز از پایان آغاز شد......
آغاز از پایان آغاز شد....
مرســــــــــــــــــــــی
سال نو مبارک........
یاحق...
سلاممم
خوبین جناب؟
....
از کجا آمده ای ای که می باید اکنونت را
این چنین
به دردی تاریک کننده
غرقه کنی!از کجا آمده ای؟
به به ... حاج آقا آپدیت کردین ... تا وسطهای شعرو که خوندم گفتم محسن چه شعرش شبیه شعرای شاملوئه ... خورد تو ذوقم که از خودت شعر نذاشتی بعد این همه وقت آپدیت نکردن ...
خوب باشی رفیق ...
و عشق رنجی است بیپایان
نه از گونهای که مقدّر است و فرموده: همانا! آدمی را در رنج آفریدیم...
عشق، تقدیری است که آدمی برمیگزیند!
تا:
آدم شود...
عشق، آدممان میکند!
چقدر این شاملو بی نظیره... عالیه
و عشق که بی همتاترین واژه جهان است اگر واقعا دریابییم اش
دوست عزیز خیلی قشنگ بود
در رنج و رد زاده شده ایم
داش متی آخر شعر همیشگیت که از موقع بچگی اون رو می خوندی باید عوض کرد:
... به ماند
با انتخاب کاری نمی شود کرد!
تاریخ هر روزه و هر باره...