برای یاران دربند...

یادمان نرفته باشد که قهرمانان مان به بندند و ما روزگار می‌گذرانیم. کاش بی یادشان نباشیم و روزگارمان بی هوده نگذرد که برای ما به بندشان افکنده اند و به پای آن چه ما می‌خواستیم و به ظاهر دست مان نداد نشسته اند...

حنجره مردان سبز زخمی فریادهایی ست که برای آزادی سر‌دادند و این روزها، به خیال، دهان هاشان را بسته اند... یادمان نرود...

می دان اند و می دان ایم که این سیلاب را سر باز ایستادن نیست. این روزها آهسته تر راه می پیماید اما پیوسته... روزی که چندان دیر هم نیست صخره شکن خواهد تاخت. نظری اگر به تاریخ افکن ایم چندان دیر و دورمان نمی نماید...

شاید همین تنها یاد کردن و گفتن کافی نباشد اما بی شک لازم است و باری به دوش ما که مانده ایم و هنوز دهان مان را نبسته اند...

     

      درود بر دو رهبر سبز آزادی