بود آیا که در میکده ها بگشای‌اند...

                           

                 حلول هلال مبارک رمضان کریم شاد باد. 

 

 

شعری‌ست از حضرت خداوندگار و وصف‌الحال نزار ما این روزها...

 

هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
نهلد کشته خود را کُشد آن گاه کِشاند
چو دَم میش نماند ز دَم خود کندش پٌر
تو ببینی دم یزدان به کجا هات رساند
به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیاب‌اید مثال‌اش
به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند ؟
هله خاموش که بی گفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند.. 

 

 


 

پی نوشت: این پست و این شعر تقدیم به رضا فتوحی... که مهربان است و یار...