همین نزدیکی ها...



همین نزدیکی ها هست ام. حتی اگر صدای ام نرس اد. می‌خواه ام روزهایی در خود فرو روم و صدای ام درنیای اد. خراب تر از آن ام که خرابی ام را کسی بتواند رصد کن اد و یا مرهمی باشد.

خسته ام... آن قدر خسته که نای گفتن و شنیدن ام هم نیست. شاید خلوتی که قصد دارم با خود کن ام دوایی باش اد و شاید هم نه. کوششی که هست. نیست؟

نمی دان ام چه قدر. شاید اندکی. شاید نه. فقط راه می‌افت‌ام...

زمزمه می کن ام و می روم:


گر مرد رهی میان خون باید رفت

از پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به ره بنه دگر هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت...


نظرات 22 + ارسال نظر
کیامهر دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:47 ب.ظ

این پست چقدر با آن خنده های قه قه از ته دل نا مانوس است
مواظب دلت باش رفیق جان

تیراژه دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:15 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام
این نه راهیست که هر روز توان آمد و رفت
همیشه نمیشه رفت...گاهی باید ایستاد و دید که کجای راهی..گم نکرده باشی اش مبادا...که ببینی این راه همانی است که باید؟! ...خسته ای.....زمزمه میکنی مرد..میشنویم ما...تو بمان ..تو برو...تو خون چکان باش....ما کنارت هستیم..و تو هم کنار مایی...اخه ما همه همسفریم.

وانیا دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ب.ظ http://BFHVANIYA.BLOGSKY.COM

خسته شدی ....
برو وقتی که میدونی باید بری تا به چیزی که نمیدونی چیه برسی برو
فقط میدونی که باید بری و میری به دنبال همه چی؟ممکنه چیزی بدست نیاری ولی اصل همون سفره که باید میرفتی همون راه کله مطلبه

علیرضا دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:16 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

باید رفت ؟
باید ؟

هاله بانو دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:16 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

چون باید رفت ...
می شه گفت: ممنون می شم و خوشحال که اگه راه پیدا شد یه چراغی هم توی مسیر برای ما روشن بگذارید ....
و می شه گفت: حافظ چو رفت روزه و گل نیز می رود ناچار باده نوش که از دست رفت کار ...(این بیت رو خیلی اتفاقی نوشتم)

مکث دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ب.ظ http://maks2011.blogsky.com

مهدی جانم ، فقط بدون دوستت دارم و برات آرزوهای خوب دارم...و کاش وقتی برگردم و بریم با هم کویر... دوباره کویر.

بـانــــ وی اجــــــ اره ای دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ب.ظ http://wff.blogfa.com

مواظب باش ./ بیراهه نری .

کورش تمدن سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ق.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام مهدی جان
برادر عزیز ایشاا.. که با خودت خلوت کنی و زود برگردی
ما همیشه کنارت هستیم
منتظر شنیدن خنده های دلیتون هستیم

دکولته بانو سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ق.ظ

سلام مهدی جان...راهو بستی بر هر حرف و کاری که بخوایم بکنیم...امیدوارم بگذرن ابرای بد از سرزمین سر شما...امیدوارم...دوستت دارم عزیزم...و هر وقت اراده کنی ما هستیم...

میتینگ انلاین سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:22 ق.ظ http://meetingonline2.blogfa.com

به این فکر کرده ای برادر؟
کدام چاره سگالم که با تو در گیرد
کجا روم که دل من دل از تو بر گیرد
ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست
که چشم شوخ من از عاشقی حذر گیرد
؟
؟
؟
؟
؟
؟
؟

فرشته سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 ق.ظ http://surusha.blogfa.com

گاهی رفتن علاج نیست...گاهی باید موند...باید روبه رو شد با همه اونایی که داره میخوره روحتو...

گاهی رفتن علاج نیست چون وقتی هم برمیگردی میبینی هنوز .....

امیدوارم تموم بشه این خستگی....

هیشـــکی ! سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com

سلام عزیز
گاهی باید رفت..باید رفت..

... سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:34 ب.ظ

بامدادم من
خسته از باخویش جنگیدن
خسته ی سقاخانه وخانقاه و سراب
خسته ی کویر و تازیانه و تحمیل
...

میتینگ انلاین چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:44 ق.ظ http://meetingonline2.blogfa.com

به روزم

رولی جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:35 ب.ظ

سلام.
این حسیه که گاهی سراغ آدم میاد. یعنی دوره ایه. مثلا برای من ماهی یه باره. برای تو سالی یه باره.
و معمولا موجب تغییراتی تو آدم میشه.یه جور پوست انداختن. به قول شاملو یه جور تولد کوچیک.

« از آخرین میلاد کوچک ات
چند گاه می گذرد؟ »

آوا جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:33 ب.ظ

وحتما آن خلوت مرهمی خوش بر
درد خواهد شد.مطمئنا اما
اگر بگذارند
یاحق...

حمید شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.abrechandzelee.blogsky.com/

- "خراب تر از آن ام که خرابی ام را کسی بتواند رصد کن اد"...
اینو میفهمم...گاهی از دور که میبیننت گمون میکنن خوبی...حتی نزدیکتر هم که میان هنوز خوب به نظر میرسی...ولی نیستی...باید نزدیکتر بیان...جایی حوالی قلبت...اما همه که خدا نیستن...واسه خیلیا "حبل الورید" هزار فرسخی اونیه که هستی...هرچند ته تهش توفیری نمیکنه...اینکه بدونن یا نه رو میگم...آدم اینجور وقتا تنهاست...

- امیدوارم هرچه زودتر اینروزات بگذره...

- رولی هم خوشگل گفته...خدا کنه اینجوری باشه...

سحر دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ق.ظ http://dayzad.blogsky.com/

کورش تمدن سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:04 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام بر آقا مهدی عزیز
اومدم سلامی عرض کنم و اینکه بگم منتظرتون هستیم

شهاب آسمانی جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:47 ب.ظ http://empyrean.blogfa.com

سلام مهدی جان ...
به یادتیم رفیق ...

هاله بانو یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

ما همچنان منتظر برگشتتون هستیم

بهنام چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://www.delnevesht2011.bogfa.com

سلام
چقدر من این دو بیتی که آخر نوشتی رو دوست دارم
امیدوارم که خود راه بگویدت که چون باید بروی و موفق باشی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد